تار گشت........(شاعر صادق کیانی)
تار گشت چشمان بینایم عزیز
در فراخ روی زیبایت عزیز
تنگ شد دل از ،ندید رویت
سنگ شد دل از نبود مویت
آه چشمانم دگر رویت ندید،دل زِ این دنیای حزن آلود برید
دل بریدی و دیده هم رویت ندید
غم گرفتم ،چونکه دستانم زِ رویت دور گشت
دلم چون سنگ خارا بی نفوذ گشت
تمام حجم معنای زمینیم تو بودی
برایم آخرین نقش معنای زمینیم تو بودی
تو رفتی و پس از تو دل زِ این دنیا گسستم
به دنیایه ،به دور از این زمین خاکی چشم بستم

+ نوشته شده در دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۲ ساعت 16:59 توسط صادق کیانی (شاه پيا)
|